Veda saati
باز هم اینستاگرام رو پاک کردهام. دلم خواست قصه شهرزاد رو یه بار دیگه بخونم و شاید اینطوری… شاید دوباره یادم بیاد. از چهارده تا فیلمی که گفته بودم فعلا چهار تا بیشتر نگاه نکردهام و نگرانم. هیچ کاری انجام نمیدم عملا. جز دیدار با فامیلهای غریبه و کار و لبخندهای زورکی هیچ کار دیگهای نداشتهام این چند روز. ولی حالا بحث این نیست که وقت نیست و مجالی برای کارهای دیگه ندارم. من نمیتونم. باز دارم غرق میشم. باز اینجام و دارم فرو میرم. دو هفته مونده که برگردم. شاید درست شد نه؟ از منتظر نشستن خستهام. باید پاشم، پاشم یه کاری کنم. یه نقاشی کشیدم برای یسنا و همین. میرم سراغ شهرزاد و شب تام هنکس احتمالا…