66
از همه بچه های مودب و خوش اخلاقی که وبلاگ منو میخونن خواهش میکنم راز و رمز خوش اخلاقی و مودب بودنشونو برام بنویسن.
من مدتیه یعنی بعد شروع طرحم و رفتن به شهرای کوچیک به یه لحن ناخوشایند عادت کردم،قبلا با غریبه ها و بیمارا و همکارا و استادا اینطور نبودم و شاید فقط با آدمای نزدیک با این لحن صحبت میکردم ولی الان تو ارتباطم با همه تاثیر گذاشته.حس میکنم به اندازه کافی از جملات و کلمات مودبانه استفاده نمیکنم یا حرفی رو که میشه با یه لحن و مدل بهتر گفت با عصبانیت یا حالت گله و بی ادبانه میگم.چه تمرینها و راهکارهایی برای این مشکلم سراغ دارین؟
این مشکل تو ساده ترین کلماتم هستا.مثلا خیلی فرق هست بین بله بفرمایید با بله بگو.مشکلتون چیه با مشکلت چیه.بفرمایید بشینید با بشین……..من تو اینا حس میکنم یکم بی ادب شدم و شاید اگه کسی از دور نگام کنه منو یه انسان مودب نمیبینه.
من الان مرکز واکسیناسیون هستم و اینجا مرکز شهرستانه و نسبت به جایی که اکثرا شیفتم مردمش باسوادتر و مودب تر هستن و بخاطر همین این لحن من بیشتر نمود پیدا میکنه و تازه دارم متوجه میشم نه تنها بیمارای اون مرکز همیشگی رفتارشون نامناسبه بلکه خود من هم رفتارم چندان مناسب نیست.بنابراین تصمیم به تغییر گرفتم.
اینجا هوا خیلی سرده.به میم گفتم خواست برام لباس بیاره.اما من لباسای گرم رو جایی گذاشتم که فک نکنم میم به راحتی پیداشون کنه و واسه همین از خیرش گذشتم.
همچنان فکرم مشغول قضیه سهمیه اس.که آیا از سهمیه ایثارگری بابام تو دستیاری استفاده کنم یا مثل دفعه قبل بیخیال شم.چرا این سهمیه ها رو گذاشتن که ناعادلانه بشه.اگه من استفاده نکنم یه سهمیه ای دیگه استفاده میکنه و بازم کسی که بیشتر خونده به حقش نمیرسه.میم و بابا و مامان و آبجی میگن گناه نیس ولی من هیچ جوره دلم راضی نمیشه.چرا مثل قبل انقد تو درسم قوی نیستم که مطمئن باشم به هیچ سهمیه ای نیاز نخواهم داشت.خدایا لطفا کمکم کن انقدر این پنج ماه روخوب بخونم که بدون سهمیه قبول شم و نه خانوادم ازم ناراحت بشن و نه کسایی که سهمیه ندارن.
برچسبها: رفتارهای نیازمند تغییر