63
جمعه بیست و چهارساعت و امروز دوازده ساعت شیفت بودم.نمیدونم بعد حدود سی ساعت از کشیک طبیعیه که به مردمی که بعد تزریق واکسنشون ازم تشکر میکنن بگم خسته نباشید یا نه🤦🤦🤦
خیلی خستم.هم درد دارم هم خستگی بیشترش میکنه.مامانینا حرفمو گوش نمیدن.اصلا واس حرفم ارزش قائل نیستن.از ماه بعد قراره بیشتر صبحا سر کار برم که البته اجباریه.و همینطور از امروز دور دوم مطالعه شروع شده درحالیکه من دور اول رو تقریبا نصفش رو خوندم.ولی خب میخوام این دور با برنامه آزمونا پیش برم و حتی یه مقدار اضافه تر تا بتونم تا آخر آذر همه درسا رو دو دور تموم کنم.البته دور مهم نیس مهم یاد گرفتنه که تو بعضی درسا خیلی سخته و زود فراموش میشه.ولی از آزمون قبلی یادمه که حداقل چهاربار باید بخونم وگرنه محکوم به شکستم.فک نمیکردم انقد زود بتونم به رشته هایی مثل پاتولوژی که همه فوبیای علوم پایم بود علاقمند بشم یا درسی مثل طب اورژانس که بنظرم خیلی سخته.من فک میکنم هرچی که بخونم باید توش ماهر بشم و مثل دوره عمومیم سرسری نباشه.یعنی آزمون فقط اولشه و آغاز یه راه سختتره که اراده محکمتری میخواد و من هرجور شده به دستش میارم با توکل به خدا.از وقتی دارو میخورم رویابینیم زیاد شده و طبیعیه ولی برام آزاردهنده اس جوریه که انگار تو خواب زندگی میکنم و این دنیا خیالیه.به سختی بیدار میشم و وقتی میخوابم خوابای طولانی و دنباله دار میبینم و بیشترشم یادم می مونه.شاید باید بگم تو داروهام تغییر ایجاد کنه ولی بقیه موارد تاثیرش عالی بوده.میم میگه مدتها بود میترسیدم بیام پیشت و همیشه فک میکردم باز قراره بحث و دعوا پیش بیاد ولی الان انقدر مهربون شدی که دلم واسه خونه پر میکشه.این حرف خوشحالم کرد چون واقعا دیگه نمیخوام دیگرانو تغییر بدم و مهم اینه خودم بهترین نسخه خودم باشم.میم بین مردای امروز جزو بهترین و سالمترین هاست نباید بیهوده گیر بدم و نباید سعی کنم به زور بهترش کنم.به زمان و خدا میسپارم که خودش همه چیو خوب بچینه.
کاش بتونم هرروز بنویسم خیلی سبک میشم.حتما بعد آزمون دوره زیبایی میگذرونم و حتما سیاه قلمم رو ادامه میدم و حتما زبان میخونم.بعد آزمون شش ماه وقت دارم واسه این کارا ولی الان اولویتم فقط درسه.
به مهاجرت فک میکنم.شاید خیلی دور و دیر.ولی دیگه مقابل میم جبهه نمیگیرم که قرار نیس اینجا رو ترک کنم.سرم به سنگی خورده که یه عمره به سینه میزدمش.
اللهم اشف کل مریض
خدایا ناامید نکن کسی رو که جز تو امیدی نداره
برچسبها: درددل , طرح , تغییر , رفتارهای نیازمند تغییر