36
من یه غلطی کردم،حدودا یه هفته ی پیش تو یکی از این سایتای مشاوره شمارمو گذاشتم که ببینم قیمت و ایناش چجوریه. حالا روزی ۲۰ بااااار زنگ میزنن بهم و وقتی جواب نمیدم یه اس برام میاد که برای تماس دوباره عدد ۶ را ارسال کنید.. و من ارسال نمیکنم ولی بازم زنگ میزنن =/ شمارشونو گذاشتم تو بلک لیست و باز با یه شماره دیگه زنگ میزنن -_- اقا از من بکشید بیرون دیگه، اگه میخواستم جواب بدم تا الان داده بودم خبببب.
دیشب با ف حرف میزدمو میگفت خ رفته چششو عمل کرده نمیتونه گوشی دستش بگیره. دیده بودم یه مدت اصلا انلاین نشده بود و خبری ازش نبود و اینا. امروز زنگ زدم بهش حرف زدیم. راجع به عملش گفت و اینکه بعد از عملش چیشد و اینا. یکمم راجع به من و اکسم و یکمم راجع به دانشگاه و خوابگاه حرف زدیم.
گفت این دفعه بریم خوابگاه تا سال بعد تابستون اونجاییم.
گفتم واقعا خسته کننده ست.. همین ۳ ماه که اونجا بودیم، روزای اخر دیدی که چقدر هممون کلافه بودیمو اعصابمون خورد بود.( کوچیکترین چیز باعث دعوا میشد و هیچ کس اعصاب هیچ کسیو نداشت. همه استرس امتحاناشونو داشتنو از طرفیم مدت زیادی بود که برنگشته بودیم خونه)
در ادامه حرفم گفتم یادته من میخوابیدم شما ۲ تا(ف،خ) حرف میزدین بیدار میشدمو بعدم سگ میشدم؟ یه شبم انقدر اعصابمو خورد کردید رفتم واحد ه و آ نشستم پیششون گلایه اتونو کردم. اونام به من اب دادن گفتن اروم باش XD
گفت تو خوابت خیلی سبکه، من راهم میرم تو بیدار میشی. ولی حالا ایشالا این ترم این موضوعو درستش میکنیم.
بعدم گفت هر خبری شد از دانشگاه و انتخاب واحد،بهم زنگ بزنید خبر بدید چون من نمیتونم به صفحه گوشی نگاه کنمو اینا.
امروز صبح ساعت ۱۰ خالم دماغشو عمل کرد و مامانمم از ظهره رفته پیشش و تا عصر که خالم مرخص شه اونجاست. خیلی کنجکاوم خالمو بعد از عمل ببینم چه شکلی شده =)
خداروشکر دماغ گنده رو به ارث نبردمو فعلا احساس نیاز به عمل بینی نمیکنم.. ولی سینه هام کوچیکه و اینو از عمم و خانواده پدریم به ارث بردم که نیازه عمل پروتز کنم :/ ولی مثل سگ از پروتز میترسم 🙂 از طرفیم اصلا کوچیک بودنشون خوشم نمیاد 🙁
هعی..اینجوری دیگه..