13:53
خدا مرا به اعماق تاریکی کشانده است. او پوست بدنم را فرسوده و استخوان هایم را شکسته است. جان مرا با تلخی و مشقت پوشانده است. مرا مانند کسی که سال هاست مرده، در تاریکی نشانده است. با زنجیرهای سنگین مرا بسته و دورم را حصار کشیده است تا نتوانم فرار کنم. او در کمین من نشست و مانند شیر بر من هجوم آورد. مرا به میان بیشه کشانید و پاره پاره ام کرد و تنها و بی کس رهایم ساخت. او کمانش را کشید و مرا هدف قرار داد و تیرهایش به اعماق قلبم فرو رفت. فریاد بر می آورم و کمک می طلبم، ولی او به دادم نمی رسد.
و خود را میان ابرها پوشانده است تا دعاهای من به او نرسد.
– مراثی ارمیا –