۱۹ مرداد ۱۴۰۱
میگفت برای مواجهه با خانواده ی سمّی اولین کار اینه که تا جای ممکن وقتی تنش یا بحثی پیش میاد خودتونو وارد اون بحث نکنید..بعد اگر دیدید ناخواسته گف و گو داره ب سمتی میره که شما رو اذیت میکنه از قبل یک یا دو موضوع آماده داشته باشید تا با کمک اونا بتونید بحث و عوض کنید..و سه همیشه برای اینکه بتونید مث ی انسان متمدن و بدون هیچ حرف و حدیثی ازشون فاصله بگیرید ی سری کار شخصی رو ب عنوان درگیری یا مشغله روزمره مطرح کنید ک به خاطر اونا نمیتونید زمان زیادی رو باهاشون بگذرونید…جالب اینجاست که من سه ساله به صورت خودجوش تمام این راهها رو یاد گرفتمو عملی کردم..من تو این سه سال کلاسای زیادی رفتم که در واقع نرفتم و داشتم تو خونه م زیر نور افتاب مراقبه میکردم،سریال میدیدم یا یک اثر هنری دلخواه خودم بدون توجه ب نتیجه ش،بدون توجه ب درصد پولساز بودنش خلق میکردم و….
ی قسمت ناراحت کننده ش اینجا بود ک میگفت والدین سمی شمارو میندازه گوشه رینگ و تا میتونه مجروحتون میکنه و بهتون میتازه با احساس گناه دادن ها،سرزنش ها و کمالگرایی های مطلقشون..اونا با تخلیه انرژی شون روی شما فقط ب دنبال اروم کردن خودشونن
واضحه که وسواسم برای فرزند اوری از کجا نشآت میگیره.نه؟