جانانم دلم دوباره سخت هوات رو کرده خیلی خیلی دل تنگتم .گاهی یکی میشه تمام زندگیت ، هستیت ، جونت ، می دونی که  شاید هیچوقت بهش نرسی ولی همین که فکر کردن بهش آرومت میکنه بهترین حس دنیاس . میگن وقتی حضرت یوسف را به بازار برده فروشان بردند در میان طالبانش پیرزنی فرتوت با چند دوک نخ هم بود. او را به سخره گرفتند که تو در این میان می خواهی یوسف را با چند دوک نخ بخری ؟! پیرزن گفت می دانم بهای یوسف این نیست فقط میخواهم نامم میان طالبانش باشد !!! منم از روز اول می دونستم بهای تو خیلی خیلی بیشتر از تمام داشته های منه ولی منم مثل اون پیرزن فرتوت تمام داشته هام رو واسه تو گذاشتم فقط واسه اینکه اسم منم بین عاشقات باشه همه آنچه که بودم و داشتم رو صادقانه و خالصانه واست گذاشتم . تو به قدری زیبا و جذاب و همه چی تموم بودی که حتی عزیز مصر هم نمی تونست در شأن تو باشه چه برسه به من . نقل میکنن روزی ناصرالدین شاه تو آینه خودش رو میبینه و خر کیف میشه و میگه چقدر همه چیزمان به همه چیزمان می آید و تمام درباریان هم تایید می کنن حرفش رو . کاش همین جناب ناصرالدین شاه قبل این حرفش یه بار تو رو می دید تا می فهمید که همه چیزمان به همه چیزمان می آید یعنی چه می فهمید  معنای زیبایی و جذابیت رو . کلمات نمی تونن اون جور که باید و شاید زیباییت رو توصیف کنن حتی بطلمیوس و فیثاغورث هم در محاسبه تناسب زیبای صورتت در مونده شدن از بس همه چیزت به همه چیزت میاد . نمی دونم تا حالا دقت کردی به موهات به ابروهات، چشمات ، دهان و بینی ات حتی اون دوتا چال ریز دلربای کنار گونه ات چه زیبا با هم میکس شده اند و چه تابلوی زیبایی رو به وجود آورده اند . حالا از شانس من بیچاره هر روز هم زیباتر و خوشگل تر از روز قبلت میشی و منم هر روز بیشتر از روز قبل عاشق تر