بابا باز سرما خورده پیام داده به مامان مارو ببره پایین اونجا بمونیم محض احتیاط

فاااک دتتتتت

من از این اتفاقا خاطره خوبی ندارما

کاغذامو جمع کردم کیفمو از پشت میز تحریر در اوردم پوشه هامو ریختم توش جامدادی عم از کشو برداشتم و مداد اتود و راپیدمو انداختم توش با دفتر فاک دت(ماجرا داره بعدا توضیح میدم) و شارژر وهزاررر تا چیز دیگه

اومدم پرت کردم پایین و دیدم بعله بزی شوخی نکرده واقعا این پیامو به مامان داده:)

اگه بازم مثل قبل بشه دفتر فاک دت پر میشه=)